اگر شعارهای قبل از انتخابات به ضد شعار و ناامید کردن تبدیل شود، چگونه میتوان امید داشت که ...
به گزارش حدیدنیوز، ۱۷ روز مانده به انتقال قدرت ریاست جمهوری در ایران، برخی اطرافیان رئیسجمهور منتخب به زبان ترس و نا امیدی از شرایط اقتصاد سخن میگویند، گویی که آنها از اوضاع کشور بیخبر بودهاند و ناخواسته و نادانسته قرار است همکار و همراه رئیسجمهور شوند و لذا هشدار میدهند که شرایط بدی پیش رو داریم! حتی برخی از کسانی که هرگز در اطراف روحانی دیده نشدهاند و او نیز اسمی از آنها نبرده است، مرتب در گفت و گو با رسانههای زنجیرهای همسو، فضای تیره و ناامیدانهای از شرایط اقتصادی پیشروی کشور ترسیم میکنند.
اگر چه برخی از این سخنان بازتاب کمرنگی هم در سخنان رئیسجمهور منتخب داشته است اما چون بیشتر این تاریکنماییها و مرعوب شدنها از زبان کسانی است که هنوز حضورشان به عنوان همکار قطعی دولت هم محرز نشده لازم است در این باره به نکاتی توجه شود:
۱- اگر شعارهای قبل از انتخابات و امید دادنها و وعده دادنها با این سرعت –یعنی حتی قبل از تشکیل دولت – به ضد شعار و ناامید کردن و خلف وعده کردن تبدیل شود، چگونه میتوان امید داشت که چنین دولتی از همراهی مردم در طی مسیر بهره ببرد. آنچه که این روزها بر زبان عیسی کلانتری که عملکرد شاخصی در دوره وزارت کشاورزیاش نداشته، جاری میشود جز پراکندن تخم نامیدی و وحشت چیست؟ «آقای روحانی نه حضرت موسی است و نه حضرت عیسی که معجزه کند و اقتصاد ایران را یک شبه زنده کند. چهار سال طول میکشد که تازه به وضعیت ۸۴ برسیم.»!
در سوی دیگر اکبر ترکان که این یکی اتفاقاً از نزدیکان رئیسجمهور منتخب است، به جای ارائه برنامههای دولت جدید، دست در خمره دولت دهم میکند و هر از گاهی چیزی عجیب بیرون میکشد!« وضعیت اقتصادی کشور خرابتر از تصور قبلی مااست. منتها من ترجیح میدهم اگر آقای دکتر روحانی صلاح دیدند خودشان در این باره اظهارنظر کنند. اینکه میخواهم بگویم به معنای نظر آقای روحانی نیست. نظر شخصی خودم را میگویم. در اولین قدم باید بگویم که بودجه سال جاری کشور بودجهای غیرواقعی است نه درآمدهایش واقعی است و نه مطابق شرایط روز بسته شده است. بودجه ۲۱۰ هزار میلیارد تومانی داده شده است که به نظر من ۸۰ هزار میلیارد تومان از درآمدهایش محقق نمیشود. این تصویر اول از بودجه است. در همین بودجه قرار است یارانههای خانوارها به ترتیب سابق داده شود. برای این منظور باید قیمت حاملهای انرژی طبق تصمیم مجلس ۳۸درصد اضافه شود. تا الان این تصمیم اجرا نشده است. عدم اجرایش به این معناست که پولی برای پرداخت یارانهها نداریم.»
این گونه سخنان برای تیمی که احتمالاً قرار است رئیسجمهور را همراهی کنند، شایسته نیست زیرا دکتر روحانی زمانی برای ریاست جمهوری ثبت نام کرد که دلار تا مرز ۴هزار تومان رفته بود و حالا در مرز ۳هزار تومان است و یکی از دلایل ثبت نام آن گونه که در شعارها یاد میشد، مقابله با این چالشها و حل سریعتر مشکلات مدیریتی بود و قطعا دکتر روحانی با علم به وجود برخی مشکلات پا به عرصه گذاشت. ترکان خود از رعبی که با این سخنان میافکند به خوبی آگاه است. « چالش بعدی این است که تأمین کالاهای اساسی کشور طبق برنامه انجام نشده است. حالا من نمیخواهم کسی را نگران کنم. ان شاء الله با کوشش هایی که در دست انجام است این مسئله جبران خواهد شد.»
۲- دسته دیگری از افراد رعب افکن کسانی هستند که خود از فعالان و سرمایه داران بزرگ به حساب میآیند وبه نظر میرسد دکتر روحانی باید بیش از همه مواظب این گونه افراد در اطراف خود باشد. کسانی که اتفاقا دلار گران برای آنها مطلوب و شیرین است و بعید به نظر میرسد که هیاهوی ایشان درباره گرانی دلار واقعی باشد و هرچند در دولتهای گذشته هم کسانی بودند که شرایط را مصادره به مطلوب خویش میکردند اما در دولتی که نیامده از « این حجم از مشکل » سخن میگوید، حضور این افراد یعنی جنگ دولت با دولت.
۳- دولت آقای روحانی باید توجه کند که به قول یکی از منتقدان دولت دهم و همراهان دولت جدید، «اداره کشور با تقسیم پول نفت هنر نیست و از عهده هر کس بر میآید»، مهم آن است که کسی با مدیریت مشکلات را حل کند نه آنکه مشکلی نباشد تا او بتواند مدیریت کند! البته در رویکرد و سخنان شخص دکتر روحانی چنین مواضعی دیده نمیشود و حتی اگر ایرادی به برخی آمارهای دولت قبلی گرفته میشود، این را میتوان به حساب عادت دیرینه دولتها و رئیسجمهوران جدید گذاشت و از آن چشم پوشی کرد اما اطرافیان رئیسجمهور را نرسد که هر روز فهرستی از ناکامیهای دولت دهم- که برخی از آنها هم واقعی است- ردیف کنند و به جای کار به تحلیل و نقد دولت قبلی آنهم در جایگاه یک نظریه افکن صرف بنشینند! دولت جدید باید دولت تحول باشد – آن گونه که شعار و وعده داد- نه دولت تحلیل ! که برای این دومی منتقدان بیکار فراوانند که میتوان کار را یکسره به آنان سپرد.
۴- اگر کشتزار نا امیدی و ترس همچنان از سوی برخی اطرافیان دکتر روحانی آبیاری شود، این شبهه پیش میآید که ایشان آنگونه که در برخی اظهار نظرهای خود ازگفتن آن ابا نمیکنند ، امیدی به همراهی امریکا و غرب بسته بودند تا با رفع سریع تحریمها و پیامهای صلح و دوستی، افق اقتصادی کشور به زعم آنان روشن شود و اکنون که میبینند دشمنی امریکا با ملت ایران ریشه در اعتقاداتی بس عمیق دارد و محصول یک انتخابات مردمی نمیتواند نظر امریکاییها را نسبت به ما عوض کند، تریبون امید و وعدههای شیرین را ترک کردهاند و پشت تریبون خلف وعده ایستادهاند؟! امید که این شبهه بیاساس باشد.
۵- آقای دکتر روحانی از همراهی مردم و رهبری نظام برای راهبری کارها برخوردارند و میتوانند با توکل به خدا و این دو پشتوانه عظیم کارها را به جلو ببرند. پس بهتر است از اطرافیان مرعوب و نا امید خود دل بکنند و مثل زمان مناظرهها و تبلیغات انتخاباتی به مردم امید فراوان بدهند.منبع: روزنامه جوان